اگر بخواهیم به موضوع داستان اشارهای جزئی کنیم، باید بگوییم که داستان صوتی «فقط اومدم یه تلفن کنم» از زبان سوم شخص و با توصیف ماریا دِ لالوز سروانتس شروع میشود که قصد دارد برای دیدن چند تن از بستگانش به منطقهای دیگر برود، اما هیچ ماشینی او را سوار نمیکند. در بخشی از این داستان کوتاه میشنویم:
«برای اولین بار در زندگی به این معجزه دست یافته بود که مردی او را درک میکند و با تمامی قلب به حرفهایش گوش میسپارد و انتظار ندارد بهعنوان پاداش با او به خلوت برود. در پایان ساعتی طولانی، وقتی دیگر اعماق روحش را عریان کرده بود، اجازه خواست که تلفنی با شوهرش حرف بزند.»